*
امروز خیابان وست وود و آدماش بو قرمه سبزی میده. انگار رستوران شعله قابلمه ش رو تو جوب آب خالی کرده باشه
...
به من میگه من فقط قرمه سبزی های مامانم رو دوس دارم و جلوی چشم حیرت زده حضار دود قلیون رو قهرمانانه میده بیرون و میگه به این میگیم ابر ایرانی! همکارم سر قلیون رو میزاره دهنش و با تمام نیرو محتویات دهانش رو فوت میکنه تو قلیون و مثه احمقا می پرسه پس ابرش کو؟
تو فکرم که پشت دستمو با این ذغال دقیق داغ کنم و دیگه با همکارام نیارمش بیرون. گفته بود میخواد مثه خودمون با فرهنگ شون کنه ولی نه با دخانیات و سماق! که سماق هم پدیده ای ست خارق العاده! و چون این شیش تیکه ش به سیخ است ما صداش می زنیم شیش کباب!! با نظریه ش که مخالفت کنی میگه تو چیزی حالیت نیس! میگه من دوستم یکی از این قلیونا رو تو ماشین مرسدس بنزش جا سازی کرده. سر هر چراغ قرمز یه پوک هم به قلیونش میزنه. حضار تحسین وار حیرت میکنن! می پرسن منع قانونی نداره؟
با دستام نشونش میدم که دارم خاک ها رو جمع میکنم تا بریزم بر سرش! و ادامه میده...که ما می خوایم این قلیون رو به سیستم تهویه هوای خونه مون وصل کنیم تا وقتی دو شاخه ش رو زدیم به برق دودش از دودکش بره بیرون و خیلی سرطان ریه نگیریم!! و به امید خدا بعد از انرژی هسته ای میریم یه دستگاه قلیون وایر لس اختراع می کنیم که بی لوله و بی سیم راحت تر ببرمیش پیک نیک
...
No comments:
Post a Comment