Sunday, September 24, 2017

بهترين اتفاقى كه برام افتاد بچه دار شدن بود. اين اتفاق اينقدر خوب بود كه من فقط به بچه ها فكر ميكردم و ازونا فقط ميگفتم و عكس ميگرفتم پست ميكردم يا براى اونا فقط دوست داشتم غذا درست كنم (با اينكه نمى خوردن) و با ماماناى بچه هاى ديگه فقط معاشرت ميكردم. اتفاق ديگه هم اين بود كه دوستاى مجردم كم كم فاصله گرفتن و اينقدر بچه هام از سر و كول مهمونا بالا رفتن ديگه كسى خونه مون مهمونى هم نيومد و منم ديگه وقت مطالعه نداشتم و سينما هم نرفتم. اميدوارم ازين اتفاقا براى شما هم بيفته. 

هزار سال كه اينجا نه چيزى نوشتم نه وبلاگى خوندم. الان كه صد جاى ديگه براى حرف زدن و شنيده شدن وجود داره آيا كسى وبلاگ ميخونه؟ احتمالا نه. ولى من دلم براى اينجا تنگ شده بود و با ناباورى اومدم ديدم هنوز هست. خداى من!