Saturday, December 15, 2007

*

گاهی روزها دلم می خواهد مودب بشوم و طبق قوانین از نقطه و ویرگول و علامت های خنده دار استفاده کنم. از علامت ویرگول که خوشم می آید, من را یاد اودکلن و گره کراوات می اندازد و سیگار برگ. سیگار برگ که من را یاد چه گوارا می اندازد و چه گوارا که من را یاد میدان انقلاب. فکرهایم تا همین جا می رود. همین!! این همین را به سادگی نگیر. به اندازه خریت من پیچیده ست و عمیق. گاهی دوست دارم تظاهر کنم به پیچیدگی. همان گاهی که به واقعیت نزدیک میشوم و می خواهم جیغ بزنم از این همه من معمولی

2 comments:

Farhad Heyrani said...

گفتی میدان انقلاب و کردی کبابم
یادش بخیر ، کتابفروشی ها، دستفروشها ، صدای موسیقی انقلابی از هر آئین و مکتب ، یادش بخیر
گاه احساس فسیل شدن در غربت به آدم دست میده

Anonymous said...

سلام. هر چي فكر كردم رابطه بين مودب بودن و استفاده از قوانين ويرگول رو بفهمم نفهميدم!!اينهمه صداقت شما قابل ستايش هست http://delamchoondaryast.persianblog.ir