Wednesday, August 5, 2009

*
به شدت اعصابم به هم ریخته
همکار بیچاره م نیم ساعته سکسکه ش گرفته و بند نمیاد. همه متود ها رو امتحان کردیم. می خوام پا شم یه مشت بکوبم تو شیکمش شاید که بند بیاد
...
شاید با مشت بند نیاد. به نظرت پا شم برم دستم رو شکل هفت تیر بکنم زیر آستینم و بلند شم بگم دست ها بالا؟!!! جم نخورید! بعد هفت تیر رو بگیرم طرف یارو. اون وقت یه سکته خفیف میزنه و سکسکه ش هم بند میاد
...
به نظرت بعدش اخراجم کنن؟
می دونی؟ من که تا اینجاش رو اومدم نباید جا بزنم. میرم خزانه شرکت رو هم خالی می کنم و با یکی از هواپیماهاشون در میرم. سر راه لیلا رو هم سوار می کنم و دو تایی عازم تهران میشیم. بعد مستقیم میریم تو دکل صدا و سیما!!! ولی قبلش با چتر می پریم پایین با خزانه شرکت...آخ اگه می شد
...
حیف که اما سکسکه ش بند اومد

3 comments:

لیلا said...

این پستت خدا بود. مردم برات

محمد said...

وقتی اینطوری می بینمت کلی خوشحال می شم آخه تو شوخ نباشی و شاد نباشی، یعنی ملت همه دپرسن!
امیدوارم همیشه خوش باشی و بمیره هر کی شادیو ازت بگیره :D

کامیار said...

ایوللللللللللللل کلی خندیدم :) مرسی همیشه شاد باشی